نویسنده: محمد سلطانی نژاد
نه تقصیر ماست و نه تقصیر تو برادر، مقصر این دل است و این حب امیر که نه فرسنگ می شناسد و نه کیلومتر و نه مرز های مضحک سیاسی. تو برادر عزیز مایی. هرچند تو را ندیده ایم تا به حال، اما تو و دوستانت را خوب می شناسیم، از همین جا می بینیم، سرخی سر بند هایتان را که چه مغرورانه روی آن نوشته اید، یا فاطمه الزهرا! و می شنویم ذکر یا علی مددتان را. که چه شور می گیرید با آن. و غیرتی چونان غیرت ابوالفضل که در خونتان جریان دارد و لرزش شانه هایتان آن دم که به نام حسین می رسید. آری برادر من، حتی بوی تو را می شناسم. آنها که قلبهایشان همره امیر پرده نشین است، همه یک شکلند.
امروز برادران خونی ما، در بلاد یمن، تنها و غریب در قبضه ی دژخیمان زمانه گرفتارند. وهابیت امروز چنگال شیطانی خود را علنا به سوی تشیع و هر آنکس که سری با امیرالمؤمنین دارد، دراز کرده است. اگر دیروز در موضع ضعف و در منشی کفتار گونه در انتظار فرصتی بود تا شیعیان بی دفاع را مورد هجوم اعتقادی قرار دهد، امروز در برابر برادران یمنی ما گردن کشی می کند. دولت حقیر عربستان و مفتی های اعظم آل سعود خون شیعیان الحوثی را مباح دانسته اند، دولت عربستان رسما شمشیر را از رو بسته و به مقابله مستقیم قدم گذاشته است.
شیعیان علوی یمن امروز به طریقت مراد خود، امیرالمؤمنین و سید الشهدا علیهم السلام کمر همت را بسته اند تا مگذارند که لحظه ای اراده الهی بر استقامت و پیروزی زمین نشیند. اما امان که ندای «هل من ناصر...» روز و شب در تارپود تاریخ تکرار می شود. آری! برادران یمنی ما، تنها دردشان تنهاییست!
شیعیان امیرالمؤمنین، اگر برادر می شناسید، اگر رسم برادری و اخوت می شناسید، باید که برخیزید که سکوت نابخشوده ترین گناه است. مگر نمی بینید امروز قلب صاحب الزمان (عج) جریحه دار شیعیانی است که کشته می شوند تنها به این جرم که شیعه هستند. تنها به این جرم که با نام علی نفس می کشند. تنها به این جرم که از مناره هایشان نام علی شنیده می شود.
یا امیر المؤمنین! برداران ما تنها مانده اند، جدا افتاده اند و غریب چونان غربت تو یا امیر! چونان غربت امروز صاحب الزمان. و شرمسار ماییم. ما که رخوت و سستی وجودمان را گرفته، ما که خسته ایم، ما که درمانده ایم، همین ما که ادعاهایمان گوش فلک را پر کرده اما آسوده سر بر بالین می گذاریم، همان دم که کودکان یمنی در خون خود غوطه ورند.
کجایید ای ارباب؟ کجایید مولا؟ کجایی ای اسطوره ی عدل و داد که در غیبتت چه ها با شیعیان نکردند! کجایید ای منتظران مهدی؟ کجایید ای رهروان آن مسیر همیشه زنده، همیشه پایدار. من از یمن با شما سخن می گویم، اینجا برادران یکی یکی غرقه در خون می شوند. اینجا همه چیز بوی کربلا می دهد.